پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بزرگداشت 13 آبان در دیزج خلیل
نوشته شده در دو شنبه 14 آبان 1397
بازدید : 308
نویسنده : بيك بابا

گرامیداشت 13 آبان ( روز دانش آموز )

     در حرکتی ارزنده با همکاری و همت مدیران محترم مدرسه رضا خورشیدی و مدرسه پروین، معلمین و دانش آموزان هر دو مدرسه مسیر خیابان تربیت به مناسبت 13 آبان راهپیمایی نموده و با حضور دانش آموزان در مزار شهید گرانقدر سید علی شریفی اصل با نثار فاتحه یاد و خاطره آن عزیز سفر کرده را گرامی داشته و در ادامه در مقابل مدارس بیانیه صادره قرائت و دانش آموزان عزیز یاد و خاطره شهدای 13 آبان را گرامی داشته و با آرمانهای انقلاب اسلامی تجدید میثاق کردند.

اندیشه زیبایی بود که این اقدامم را در روستا و بنام روستا انجام دادند

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



جشنواره روستایی
نوشته شده در یک شنبه 23 ارديبهشت 1397
بازدید : 370
نویسنده : بيك بابا

اولین جشنواره فرهنگی اقتصادی دیزج خلیل در هفته اول سال 97

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده , dizajkhlil ,



تیم دیزج خلیل
نوشته شده در شنبه 1 ارديبهشت 1397
بازدید : 419
نویسنده : بيك بابا



دیزج خلیل
نوشته شده در یک شنبه 12 شهريور 1396
بازدید : 393
نویسنده : بيك بابا



لطیفی. حسین
نوشته شده در دو شنبه 3 آبان 1395
بازدید : 426
نویسنده : بيك بابا

مغازه مشهدی حسین لطیفی  را بیاد داری در خیابان منتهی به میدان و مسجد ، خرماهای زاهدی و پیت های بیست لیتری نفت

با جهاز مخصوص که چوبی بود و بر روی الاغ سوار می کردحمل می شد ،تخمه آفتابگردان و شیرینی های رنگارنگ

وقلم بسته شده به نخ و آویزان به تیر چوبی مغازه و خنده های ملیح آن مرد مهربان و با اعتقاد ،با کلاه حنایی

رنگ مخصوص خودش . همسایه اش ( حبیب آقا) را فراموش نکرده ایم وقتی داستان لنبک

آبکش را در دبستان می خواندیم یاد تلاش های او برای آب رسانی به خانه ها

می افتادیم مردی با اخلاق نیکو ، خوش برخورد  وهمسر سیده اش

که دارای روحی بزرگ بود. فکر می کنم بیشتر مردم روستا از زحمات مشهدی

حبییب  بهره برده اند ،چون  آب رسانی برای تانکر آب ها ، کاهگل پشت بام ها ، باغچه های

پر گل و ریحان حیاط خانه ها ، خمیر کردن و پخت نان را آبرسانی کرده است و بر گردن همه حقی دارد.

همسایه او محمد آقا و همسرش خدیجه خانم که درب منزلشان روبروی درب مسجد بود محمد آقا مرد تلاش بود حتی

تا پایان زندگی ، صدای او وقتی مدیریت حمام را به عهده داشت برای استحمام کنندگان باعث دلگرمی و مسرّت بود همسر مومنه اش

واقعا مقید به مسایل شرعی و آگاه به مسایل رساله ای بودو

از مریدان دایمی مراسمات مسجد و نماز مغرب و عشا در

مسجد آن هم اول وقت نماز( در گذشته هنگام نماز مغرب و

نماز صبح نماز ها به جز ایام رمضان بعد از ادای اذان به

فرادا اقامه می شد و صبح ها فقط آقایان بودند ولی غروب

تعدادی خان نیز پشت پرده به نماز می آمدند به مسجد).


:: برچسب‌ها: لطیفی , دیزجی , بقال , مسجد , دیزج خلیل ,



قاضی. مستوره
نوشته شده در دو شنبه 3 آبان 1395
بازدید : 427
نویسنده : بيك بابا

 

برادران قاضی  که خانواده ای محترم و با ادب و میهمان نواز بودند بیشتر در تابستان ها به روستا می آمدند ولی مستور ه

عمه ( به دلیل مهربان بودن و تحمل اذیت های من ، وی را عمه خود می دانم و به به همین نام نیز صدا می زدم) در

اکثر ایام متحمل شلوغی های من می شد و اکثر اوقات را به خانه آنها می رفتم تا ضمن بازی مورد پذیرایی نیز

قرار بگیرم تنها نبودم بلکه تعدادی از بچه های هم سن و سال هم با من بودند و چه سر و صدایی می شد و

عمه در موقع دعوا های کودکانه چه مدیریت زیبایی داشت . هنوز هم کلمات محبت آمیز او در گوشم نجوا

می کنند ( شما دوستید ، فامیلید ، عزیز ید ، همدیگر را ماچ کنید  یک ماچ هم به عمه بدهید تا اختلاف ها تمام شود، فدایتان شوم ، قربون اون عمه گفتن  شما) 

- هنوز تلفنی احوالپرسشون هستم

م


:: برچسب‌ها: قاضی , مستوره , دیزجی ,



رخساله موتابی
نوشته شده در دو شنبه 3 آبان 1395
بازدید : 448
نویسنده : بيك بابا

وقتی در خانه یکی از همسایه ها صدای فریاد کودکی بلند می شد و صدا به گوش رخساره خانم همسر سید بزرگوار

می رسید به هر نحوی بود این خانم مهربان در آنجا حاضر می شد و با ضامن شدن  و سپردن تعهد از سوی

کودکان ، دعوای والدین با فرزندان را خاتمه می داد و عنوان می کرد که دخترم یا پسرم چون من ضامن

شده ام آبرویم را نبری و دوباره مرتکب خطا نشوی . او زن متحمل و صبوری بود و از تخصصهای

او می توان به شکاندن بادام و مغز کردن آنها  به وسیله میله های آهنی مخصوص( چکش مانند) در

شبهای پاییزی ، انجام فرایض دینی  بویزه نماز در اولین وقت ، پایبندی به صیغه خواهری با

هرکدام از خانم ها که منعقد می کرد و فرار از غیبت در مورد خواهران صیغه ای خود ،

تحمل شداید مختلف و صداقت گفتارش از هر چیزی زیبا تر می نمود. همسایگان را

همچون خانواده خود دوست می داشت. رحمت خداوندی بر همه آنان باد وضمانت

بهشت بر صفا و ایمان از سوی آن رحیم


:: برچسب‌ها: رخساره , سید , دیزجی , ایران ,



مادر جلالی
نوشته شده در دو شنبه 3 آبان 1395
بازدید : 417
نویسنده : بيك بابا

 

تازه از گرمی هوا کاسته شده بود

و مصاحبت سید عزیز گل انداخته بود

که همسایه دیگر (کربلایی مصیب با همسرش

نوش آفرین ) به جمع نشسته در سایه جلودرب خانه ا

ضافه می شدند و گفت و شنود های بزرگان گل می انداخت و

تعریف از وضعیت کشاورزی و سربراه نبودن الاغ مشکی  و مسافرت

به تبریز شروع می شد و با آمدن زلیخا باجی معروف به حاجی اقا (مادر جلالی ها)،

حضور آقایان باید کمرنگ تر می شد چون موقع رسیدگی به امورات دام بود. جمع تبدیل به

جمع زنانه می شد خوشبختانه تا زمانی که صحبت ها به مطالب خاص زنانه نرسیده بو د ما را

کودک فرض می کردند ولی وقتی چانل مطالب عوض می شد  به هر نحوی باید از صحنه خارجمان می کردند.

حاج آقا واقعا خانم با علم و دنیا دیده ای بود مرتب داروی قرمز رنگی به چشمهای خود می ریخت و با آن

سن پیری و قد خمیده تمام امور خود را انجام میداد و مدیریت زنان خانه دار محل را به خوبی مدیریت

و نصایح خوبی را برای صیانت خانواده و سازش با همسرانشان  به حاضران می گفت و ساختن

گلهای تزیینی آن زمان را ( تزیین پوست گردو به وسیله کاغذ رنگی و سریش و ساختن درختچه

و دسته گل مصنوعی و...)به آنها یا د می داد. برای کودکان نیز همانند دایه ای مهربان بود

ضمن اینکه مورد احترام همسایگان بود از سوی بستگانش که در محله دیزه بودند مورد

تکریم قرار می گرفت ، در عروسی ها مشاور خانواده ها بود و در عزاداری ها 

عامل آرامش و تسلی انها.هنگام عصر گاهی که می شد سوال می کرد شام

درست کرده اید که شب شوهرتان آمد کرسنه نماند. و خانم ها جواب

می دادند بلی شام رو منقل است یا روی اجاق و یا اینکه یکباره می گفتند

داش باشیما ایندی کیشی گلر هله شام یوخدی. دینه دو قاج. 

 


:: برچسب‌ها: قوخماز , کوچه , دیزجی ,



فالگیری
نوشته شده در دو شنبه 3 آبان 1395
بازدید : 459
نویسنده : بيك بابا

 

 

یک هفته مانده به آخر صفر چند خانم همسایه و

آشنا ،ضمن صحبت های مختلف، پیگیر مراسم

فال اندازی روز پنج شنبه آخر ماه صفر را

مطرح و پیگیری می کردند.اول کوزه

لعاب دار سبزی را تهیه و پارچه ای

بر درب آن بسته و دورش کش

می انداختند و مقداری آب

داخل آن می ریختند.

کوزه را در یک راه هواگیری

رو به قبله تنورخانگی (کوله) قرار داده

به دوستان اطلاع می دادند که در خانه فلان

کس کوزه فال گذاشته ایم اگر حاجتی یا نیتی داری

برو ونشان خود را در آن بینداز،هر کس که علاقمند بود

یک نشان مانند سنجاق سر، سنگ،کلید، سکه، قفل و....را برده

و داخل کوزه می انداخت.عصر روز پنجشنبه آخر ماه صفر همگی در

ساعتی جمع شده وکوزه را برداشته ویک کودک رابرای در آوردن تک تک

وسایل از کوزه انتخاب می نمودند. هر کس یک بیت شعر یا رباعی

می خواند وبچه یکی از اشیاء را از کوزه خارج می کرد.صاحب

نشان بر این باور بود که سرنوشت یا نیت او براساس تفسیر آن

بیت خواهد بود( بعضی غمگین و بعضی خوشحال می شدند)

.یک دو نفر از سالخوردگان هم بودند که تفسیر بیت های

شعری رابه جمع بیان می کرد.( عده ای علاقه به مشخص کردن

نشان خود داشتند و عده ای نشان خود را کتمان می کردند)هرچند که تمام

اینگونه موارد خرافاتی بیش نبود ولیکن زیباتر بود روزهای تابستان سر ظهر که

فالبین ها وارد محل می شدند جلو درب هر خانه ای تجمعی می شد و با دادن تخم مرغی

و کاسه ای کندم زنان  می خواستند از آیندشان با خبر شوند.چون حضور کوچکترها در آن جمع

تقریبا ممنوع بود بچه ها شیطنت می کردند تا از روی کنجکاوی مطالب را بدست آورند                  


:: برچسب‌ها: فالبین , فال , صفر , دیزجی ,



الک دولک
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 428
نویسنده : بيك بابا

 

c

بازی الک دولک: یک چوب 25 سانتی به قطر 4-5 سانتی ،

 

یک چوب 70 سانتی با همان قطر پیدا کن ، دوسر چوب کوچک

 

را با چاقو به شکل مداد به تراش تا قطر آن یک سانتی متر کمتر از

 

خود چوب شود ،می توانی با دو روش استفاده کنی ،الف: چاله ای 10

 

سانتی در زمین چال و چوب کوچک را روی آن بگذار و با چوب بلند آن

 

را پرتاب کن اگر تیم مقابل موفق شد چوب کوچک را قبل از افتادن به زمین

 

بردار تو باختی در غیر این صورت نفر تیم مقابل باد آن را طوری به طرف چاله

 

پرت کند که در فاصله کمتر از 70 سانتی چاله قرار گیرد در غیر اینصورت شما فاصله

 

را با چوب اندازه گرفته و بعد با استفاده از همان چوب به نحوی بر طرفین چوب کوچک میزنی

 

که از زمین بلند شده و همزمان تو مانند گلف بر آن بزنی تا فاصله از محل فاصله بگبرد این کار را

 

سه مرحله می توانی انجام دهی و باز حریف آن را به طرف چاله پرتاب می کند و توهم به نحوی از

 

نزدیک شدن آن به چاله جلوگیری . تای این عمل تکرار می شود تا به متراژها یا اندازه گیری های تعین

 

شده ( 20-30-... چوب ) بررسی و آن موقع با استفاده از دست سه مرحله پیل را با چوب می زنی و یک

 

فاصله طولانی از چاله می گیری و حریف باید به حالت زو کشان این فاصله را طی کند ب- شروع بازی با استفاده

 

از پرتاب و زدن پیل است به شکل سرویس زدن پینگ پنگ و همان اعمال و روش های دیگر. خسته نباشی مادرت داره صدا می کنه برای شام.

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , الک دولک ,



استغاثه باران
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 443
نویسنده : بيك بابا

 

اجرای مراسم استغاثه برای باران تحت عنوان حابا ننه:

بعضی از سال ها که میزان بارندگی کم ومحصولات دچار کم آبی می شدند، با راهنمایی بزرگان، تعدادی کودک با درست

کردن عروسکی با استفاده از یک پارو که لباس بر آن می پوشاندندو در دست یکی از نوجوانان قراردگرفت وبچه های

کوچک نیز در دست خود کاسه پیاله سفالی گرفته به درب خانه ها مراجعه و همگی با استغاثه فریاد می زدند: هابا ننه نه ایستر

الاهدان یاغیش ایستر 

  الی قولی خمیرلی

بیر قاشق سواستر،

الله بو اوشاغلارا رحم ایله

مال داواردا سو ایستر

و صلوات های مکرر می فرستادند و از خدا درخواست باران می نمودند.صاحبان

خانه ها مقداری آّ ب برروی ادمک چوبی پاشیده و از خدا بر آورده شدن حاجات

بچه هار می کردومقداری تنقلات نیز به آنها هدیه می داد.بنا به شنیده ها در

دوران قحطی، خشک سالی به اوج رسیده و مردم برای ادای نماز استسقا

به بیرون از روستا رفته و بعد از نماز باران شدیدی باریده بود 


:: برچسب‌ها: استغاثه , دیزجی , شبستر , روستا ,



نوروز
نوشته شده در جمعه 30 مهر 1395
بازدید : 468
نویسنده : بيك بابا

چند روز مانده به نوروز، مادران با تهیه سبزه کندم،پختن شیر برنج یا شیر بابلغور،دلمه برگ

مو و کلم،گلاب گیری،تهیه تخم رنگی با استفاده از رنگ دانه های طبیعی،آماده کردن پول

خرد سکه ، آمادگی لازم را برای پذیرایی از مهمانان نوروزی پیدا می کرد.،( غذا ها در

محیطی سربسته و خنک نگهداری می شد).. چند ساعتی به تحویل سال مانده مقداری

پول خرد ( سکه ) به همه داده می شود تا در زمان تحویل سال 


:: برچسب‌ها: نوروز , دیزجی , شبستر ,



رمضان
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 440
نویسنده : بيك بابا

 

ماه رمضان برای مردم روستا از حرمت خاصی برخوردار بود، دنبال کردن

رویت ماه در شب آخر ماه شعبان  و شب آخر رمضان را کاری مستحب

دانسته و غروب به پشت بام منازل یا مسجد به احتمال دیدن ماه میرفتند.

روز های ماه رمضان برای استفاده از کلام وعاظ و ادای نماز

جماعت در مسجد حاضر می شدند و ما بقی اوقات را به کار

و زندگی روزانه می پرداختند.. چون امکانات مدرن وجود

نداشت ساعتی قبل از سحری و چند دقیقه مانده به اذان

صبح، توسط یکی از جوانان در کوچه ها شیپور زده می شد.

اذان صبح وظهر و مغرب توسط  موذن بر بالای پشت بام مسجد با

صدای بلند ادا می گردید.در اواخر دهه چهل با آمدن برق و بلندگو، این

کار ها نیز راحتر و رساتر شد.برای شیپورنواختن خیلی از جوانان همکاری

داشتندولی آقای محمد قوخماز سرآمدتر به نظر می رسید،اذان نیز توسط افرادی

همچون قربانعلی کرم زاده ، حسین علی افامی، جعفر صادق دهقان ،مسعود باباپور، قاسم لطیفی،

حسین غازیان اجرا می گردید.در مراسم های نماز جماعت آقای محمد شفی شفی زاده ، آقای رستمعلی

نقابی بین دو نماز ظهر و عصربه خواندن دعای ماه رمضان و میرزا محمد دلالت ضمن حضور

در صف نماز و ادای تکلیف،به عنوان مکبر هم بودتا صف های بعدی مراحل نماز را متوجه

شوند. شبهای قدر  دعای شب قدر و زیارت وارث  توسط آقایان شفی زاده ، رستمعلی نقابی

، نوجهانی ها ، جعفر صادق دهقان و حسن زنده دل ، یوسف رسول زاده قرایت می شد،

شخنرانی وروضه را صرفا روحانی محل ( قدرت  وجدانی سرابی)به عهده داشت. 

 صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , رمضان , شبستر ,



دبیرستان رضا خورشیدی
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 553
نویسنده : بيك بابا

 

 

نیمه اول سال پنچم بود که به دبیرستان رضا خورشیدی نقل مکان شد و به دلیل تغییر سیستم

تحصیلی به راهنمایی ،کلاس های راهنمایی در آنجا شروع شد مدرسه ای که آزمایشگاهی

داشت و کادر آموزشی تغییر کرده بود ، تعدادی از کلاس ها به صورت مختلط بود و برای

هر درسی معلمی جدا ( آقا و خانم) سر کلاش حاضر می شد، دیگر مثل دبستان

مینو نبود که شاگردان فقط از هفت محله باشند بلکه شاگردان جدیدی از وایقان

و نوجده هم به کلاس ها اضافه شده بود، سطح تحصیلی معلمین و رفتار

های آنان فرق کرده بود،برنامه های دو هزار و پانصد ساله تشکیل

می شد و بعضا والدین برای مسایلی به مدرسه دعوت می شدند،

دختران و پسران مثل خواهر و برادر در کنار هم بودند هرچند که کوری

خوانی هایی  در کلاس بین این دو قشر وجود داشت ولی افکار منفی بین

آنان واقعا در حد صفر بود و هنوز هم بعد از گذشت سالها از این کلاس ها دختران

و پسران همکلاسی آن روزگار خیلی محترمانه با همدیگر سلام وعلیک دارند و احترام

همدیگر را رعایت می کنند. دبیران آقا و خانم را هر کجا ببینند تکریم می کنند ،کادر تربیتی آن

روزگار عبارت بودند از آقایان رستمعلی نقابی، حسین نقابی، محمد زاده ،میرزا محمد زاده،رسول زاده،

میرزایی ، کبود،خانم ها جعفری ، رشدی،کلام الهی، ،مزین دیزجی و ... که اکثر دانشگاه دیده

بودندیا در سطوح بالای تربیت معلمی و بیشتر دبیران از تبریز می آمدند.یادشان گرامی و

عاقبتشان به خیر . جا دارد از مدیریت  و ارشادات اخلاقی مرحوم برادران نقابی در آن

دوران  یادی شود که روابط اخلاقی خوبی را در آن محیط  مختلط برقرار کرده بودند.

ماجرای درخت کاری سمت جنوب حیاط دبیرستان ، مسابقات مختلف بویژه الاغ

سواری در جشن سلطنتی ،رد وبدل شدن نگاتیو پلی گپی سوالات امتحانی،

جابجایی تخته پاک کن اسفنجی آجری رنگ با آجر یا تخته  نگهدار چلو درب

کلاس برای سر بسر گذاشتن با دبیر ، رفتن اردو با بعضی از دبیران ،

گرفتن تغذیه رایگان بعضی از بچه ها با لطایف الحیل یا تهدید ،

خواندن کتاب های ممنوعه سیاسی وایجاد ارتباط پنهانی با

دانش آموزان مورد اعتماد ،رفتن به باغات برای درس

خواندن وتماشای فیلم های باراتا و مرد شش میلیون دلاری..

.. هریک داستانی جداگانه است که مجال پرداختن به تک تک آنها

از حوصله خارج است.نیاز به عنوان نیست که این دبیرستان نیز در ارتقاء

علمی منطقه خدمات شایانی داشته است. من دبیرستان گلشن راز شبستر

را نیز تجربه کرده ام  ولی خاطرات این دوران  با خلد آشیان حسین پررنگ که به حق

جوانی فهیم ، خداجوی ،درد آشنا ، با ادب و محجوب بود شروع و خاتمه می یابد.چند مدتی

نیز بادوستان بزرگوار ومتدین و تلاشگر حسن کا ظم پور و قاسم ناپیدا به اتفاق چهار نفری خاطراتی

بیاد ماندنی بر خود بوجود آوردیم.


:: برچسب‌ها: دیزجی , رضاخورشیدی , مینو , شبستر ,



نفت روستا
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 421
نویسنده : بيك بابا

 

قبل از فراوانی نفت و کبریت ، معمولا برای آتش زدن اجاق و تنور از زغال آخگر باقی

مانده در زیرخاکستر استفاده می شد.چنانچه  روزی اخگری در منزلی نبود.

باید خاک انداز فلزی را بر داشته و در همسایه را زد، که فلان باجی در  

منقلیا در اجاق آتش دارید برای شعله ور کردن اجاق بدهید. .

همسایههم یک تیکه زغال سرخ شده را به کهنه

پارچه ای پیچانده و می گفت (توکلسن سلیقه) ،

فوت کنتا خاموش نشه تا به اجاقتان برسد.

بعد ها که کبریت و نفت در مغازه ها

زیاد شد، مردم به استفاده

از نفت و کبریت افتخار می کردند. خرید

نفتبا استفاده از ظروف لیتری خریداری و صرفا

در چراغ های روشنایی فتیله ای و اواخر در چراغ های

زنبوری مورد استفاده قرار می گرفت . افراد باسلیقه به طور

معمول بعد از پختن غذا بر روی اجاق های هیزم سوز، مقداریاز اخگر ها

را در داخل منقل یا اجاق زیر خاکستر پنهان می کردند تا در روز آتی بجای کبریت و آتش

زنه مورد استفاده قراردهند.  


:: برچسب‌ها: نفت , ایران , دیزجی ,



قران
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 528
نویسنده : بيك بابا

 

قران مجید این معجزه الهی از دیر باز مورد احترام و تکریم مردم روستا بود. در گذشته های دور که صنعت چاپ

سنگی رونق نگرفته بود در تعدادی از منازل قران وجود داشت وبعضا تولد ومرگ و وقایع مهمه را در حاشیه قران

یادداشت می کردندولی آنچه به داد دارم احتمال نبود قران در منازل بعید به نظر می رسد.مردان  وزنان روستا به شیوه

های مختلفی قران فرا می گرفتند که از جمله آنها استفاده از ملا باجی ها و مکتب دار ها و خواند اصطلاحا

عم جزء، بازگویی سعر هایی 

ادامه

 


:: برچسب‌ها: قران , دیزج خلیل , دیزجی , ایران ,



بهداشت وحمام
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 440
نویسنده : بيك بابا

 

حمام روستای دیزج خلیل علیا  دارای تاریخ طولانی ( بیش از سی صد سال)است.

حمام به صورت زیر زمینی ودارای کنبد هایی با روشنایی خاص و محل کفش کن

، رخت کن جداگانه با آّب نما یا حوض کوچک ، محل ویژه شستشوی پا و

اتاق های ویژه نظافت موهای زاید، گرم خانه برای شستشوی

عمومی و دوش های انفرادی بود.(خزینه را من ندیدم یا به

حالت رویا بخاطر دارم) ، آتش دان دربیرون از حمام. آب

مصرفی آن بوسیله لوله های سفالی مستقم و قبل

از خروجی چشمه آ ب کاریزو بهداشتی تامین

می شد .فاضلآب به طور زیر زمینی  در فاصله  مناسبی 

 معروف به گنداب منتقل و دفن می گردد. گنبد های حمام دارای

منفذ های روشنایی از سنگ مرمر شفاف بودند که بعد ها شیشه جای

آنها را گرفت. بعد برق آمد.هرچند این حمام به صورت اجاره در اختیار افراد

مختلف قرار می گرفت و هرکس بر اساس سلیقه خود تزیناتی بر آن می افزود

و اکثر مردم از حوله و قطیفه (لنگ) و کیسه و صابون شخصی استفاده می کردند

ولی چند لنگ بطور امانی در حمام وجود داشت.داخل حمام دلاک یا کیسه کش برای آقایان

و بانوان وجود داشت که هر دلاک یا کیسه کش برای خود روش های خاصی را دنبال می کردو هزینه

جداگانه دریافت می نمود و فرد تازه وارد از روی ادب برروی حاضرین یک سطل آّ گرم می ریخت.

. چنانچه کسی وسایلی کم می اورد از حمام تامین می شد ولی بعد از ورود دستور های

بهداشتی ، استفاده از این وسایل به صورت عمومی نیز قطع گردید. حمام دارای سه

برنامه خاص( ساعاتی برای خانم ها و ساعاتی برای مردان و شب ها به صورت

خصوصی )بود. شادترین زمان این حمام مربوط به زمان اختصاص  عروس

یا داماد و همراهان  محسوب می شود، چون صدای ساز و نوا از حمام

بلند ، شیرینی و شربت  برقرار، موقع رفت و برگشتن عروس و

دامادبه حمام: نوازندها با صدای دایره و ساز عروس و داماد

و همراهانشان رامسرور می کردند .هزینه نگهداری

سالیانه حمام توسط عموم مردم تامین می شد. کسان زیادی 

 مدیریت  حمام را به عهده داشتند که در اینجا نیازی به  اوردن اسامی

انها نیست . این حمام سال هاست مورد استفاده قرار نمی گیرد و مطالعه

برای بهره برداری فرهنگی به طور سینه به سینه مطرح است.

                                                صادق

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است

 


:: برچسب‌ها: حمام , قدیم , بهداشت , دیزجی ,



مسجد
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 455
نویسنده : بيك بابا

 

نام اصلی مسجد خلیل لو بود که امروزه به دلایل نامعلوم تغییر نام داده است. طول و عرض و ارتفاع آن قبل از تعمیرات سال های

اخیر عبارت بوداز 60/19 متر در 14/25متر و6مترارتفاع  با دیوار های گلی با پهنای 90 تا 100 سانتی متر،ستون های 6 متری

به تعداد20 عدد، تعداد4عدد تیر باربر(حمال )با طول 20 متر و کمتر، تعداد کثیری تیر چه کوچک 4متری سواربر روی تیرهای

اصلی ،قرایتخانه یا مسجد کوچک در سمت شمالی با ارتفاع سه متری که در ایام غیر محرم و صفر و رمضان برای تدریس وقرایت

قران وتشکیل جلسات کوچک و همچنین برای نگهداری تابوت استفاده می شد .صحن اصلی دارای یک درب چوبی محکم و رنگ

آمیزی شده با آب یونجه ، پنجره های دولایه بزرگ چوبی شش گانه در فاصله 50 سانتی متری کف مسجد، پنجره های چوبی

دولایه کوچک چهار کانه نزدیک سقف ، انباری کوچک در درون دیوار غربی، محراب با نقش و نگار زیبا در دیوار جنوبی، کتیبه

نویسی دیوار ها با خط ثلث و ریحانی و سقف نوشته ها با رنگ سفید

ادامه مطلب

                                                                            

 صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , مسجد ,



اتومبیل درروستا
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 428
نویسنده : بيك بابا

اتومبیل در روستا

اتومبیل مدرن  اولین بار توسط آقای ارشد نصیر پور به روستا آورده شد و در روزهای

چهار شنبه و روز های عادی به عنوان آژانس های امروزیسرویس دهی می کرد،چه افرادی

که به دلیل آمدن خودرو توسط ایشان از مرگ نجات یافتند راننده ای بود خود ساخته و دوره دیده

دوران سربازی ، خیلی از افراد توسط ایشان رانندگی را در روستا یاد گرفتند و اولین نفر از آنها آقای علی

اکرادی بود یادم است وقتی ماشین را در اختیار ایشان گذاشت تا در میدان روستا دور بزند همزمان  با حضور

پارچه فروش دوره گرد مشهدی اسد در کنار دیوار غربی  میدان ، دوره گرد شریف عمو ،مسگر ی ازشهر بنیس

بود. خلاصه به دلیل کامل نشدن آموزش ، ماشین  با درخت بید کنار جوب تصادف کرد .

بعد ها آقای اکرادی راننده ماشین سواری  آژانس محلی شد و متعاقب آن

مینی بوسیرا خریداری نمود. قبل از ایشان آقای حسین طربخواه

دارای مینی بوس بود و در خط تبریز به شبستر کار می کرد .چند سال بعد

راننده های دیگری در محل آمدند مانند آقای اکبر شعبانی و باقر نژادی .که همگی

نام های نیکی از خود به جا گذاشته اند و با خاطرات تلخ و شیرین مردم محل آشنا شدند .

 قبل از آمدن خودرومسافرت های نزدیک مردم با استفاده از اسب و الاغ و درشکه و دروچرخه انجام می شد

                                             صادق

 

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است


:: برچسب‌ها: اتومبیل , دیزجی , شبستر ,



دبستان مینو
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 479
نویسنده : بيك بابا

مدرسه مینو که در گذشته به صورت کمک مالی دانش آموزان و با بخاری های چوبی اداره و گرم می شد حالا تبدیل شده بود به

هزینه ثبت نام اولیه و بخاری های نفتی که دارای جا نفتی های سیار بود و شیر نفت های کوچک ، تخته سیاه و کچ های سفید و

زرد و آبی و پاک کن های اسفنجی و صندلی هاو نیمکتی چوبی سه نفره ، یک میله پرچم جلو دفتر مدیر ویک میز پینگ پنگ در سالن،

اطاق مدیر و معلمین تقریبا جدا می شد و در کلاس ها شاگردان با هیکل های مختلف با هم بودند

معلمین و مدیرانی همانند آقایان خلیلی،رسول زاده، دنیابین، سلطان پور، صداقت دوست،شیخ بیگی،ستاری، گرگری ، دیزجی،طربخواه...

از معلمین بودند.برای اولین بار اداره بهداشت آن زمان واکسیناسیون را شروع کرده بود ، جالب بود دانش آموزان هیکل درشتی که به

خاطر واکسن نزدن از پنجره فرار می کردند ، گریه های کودکانه ، ترکه های ناظم و معلم برای تربیت و درس خوان نمودن بچه ها برابر

روش آموزش و پرورش کشور، سیگار کشیدن معلمی سرکلاس ،بکار گرفتن شاگردان در نظافت حیاط ، پر کردن تانکر آّب . خدمتگذارانی

پیر مثل مرحوم صفر علی حیدری، ثمری، حسن آقا ، هاشمی و... که بچه ها  با آنها اخت بودند ، فرار از مدرسه در ساعات مختلف توسط بی

انظباط ها ، رفتن خدمتگذار دنبال آنها ،نوشتن مشق شب با تعداد مشخص و مشق تعطیلی نوروز به حدی که نوروز را درک نکنی، احترام

دانش آموزان به معلمین حتی بعد از اتمام کلاس درس و خارج از محیط مدرسه ، پایان سال و دعوا های آخر سال تحصیلی و کودکانه ،

پاره کردن  کتاب های سال تحصیلی قبلی ، نوشتن انشای فصل ها را تعریف کنید و یک داستان بنویسید ، پارو کردن برف پشت بام ،

توسط دانش آموزان کلاس آخری ها ، آمدن استاندار به روستا  و بستن طاق نصرت ها و نحوه احترام کردن بعض ها به سبک اروپایی

  همه و همه خاطره هستندو خاطره . هنوز هم این معلمین را دوست دارم و صبر و حوصله آنها را در زمان تدریس تحسین می کنم و

احترام می گذارم.

 صادق


:: برچسب‌ها: دبستان مینو , دیزجی , ایران , ,



علم و دانش
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 420
نویسنده : بيك بابا

پایه های دانش و نوشتار را در این روستا ها میتوان در گذشته های دور و باستناد به دست نوشته های خوش خط قباله های ازدواج و

خرید وفروش املاک و اجاره نامه ها و حاشیه نویسی در قران ها و همجنین وجود کتاب های خطی و چاپ سنگی موجود درخانه ها بدست آورد.

مکتبداری برای پسران ودختران برای تدریس علوم دینی از گذشته رواج داشته مستند ترین آنها که هنوز نامشان در بین مردم ذکر می شود 

نام ملا ملک خانم (جده مادری خانواده بهجت) و مکتبخانه و مکتبداری میرزا عبداله ذاکر که قبل تاسیس مدرسه ، درسال 1311 مکتبداری می کرد.

اولین مدرسه رسمی پسرانه با تلاش خیرین ومتفکرین روستادر سال هزار وسی صدونوزده راه اندازی واعیانی آن وقف اداره فرهنگ و

عرصه وقف اداره اوقاف می شود.بدن توجه به مخالفت عده ای کلاس های اکابربرای مردان و زنان نیز از استقبال خوبی برخوردار بود.پس

از گذشت چند سال در1330 با همت محله پایین دبستان دخترانه پروین افتتاح و با ارتقاء نیاز ها دبیرستان رضا خورشیدی با هزینه شخصی

در سال 1350 ساخته شد و با نظارت مردان دلسوز، دانش آموزان به صورت مختلط تحصیلات دبیرستانی را در محل ادامه داند( قبل از

ساخت دبیرستان، دانش آموزان مقطع متوسطه در مدارس شبستر به تحصیل می پرداختند) .در سال 1359 دبیرستان و راهنمایی

دخترانه مجزایی در محل تاسیس گردید . چگونگی شروع تفکر ایجاد مدرسه مدارس رسمی، تلاش برای انتخاب بهترین معلمین در

سطح کارشناسی، مدیریت مدرسه مختلط،... هریک داستان ها و تلاش و ایثار گری های خود را دارد که از این مقوله خارج می باشد.تحویل

می گردد. اگر امروز در هر خانواده این روستا حداقل یک یا چند مهندس ،دکتر ، دبیر ، متخصص ،غیره حضور دارد و در سطح ملی و

یاخارج از کشور بانی ثمرات هستند، نتیجه تلاش و نیک اندیشی گذشتگان می باشد.اگر امروز شاهد تخریب مدارس ابتدایی و رو به

تعطیلی رفتن دبیرستان های روستا هستیم باید دلایل را در سیاست های مهاجرتی، کنترل جمعیت،عدم سیاست گذاری ایجاد مراکز

تولیدی بررسی کنیم.

      صادق

هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است


:: برچسب‌ها: دیزجی , مینو , خورشیدی ,



هدیه وبلاک
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 430
نویسنده : بيك بابا

 

وبلاک هدیه است بر روح تمام آنانی که عند ربهم یرزقون هستند به ویژه به  روح شهیدجاویدالاثر ابوالفضل (داود) رضایی

 ایکی قاپی یان یانا              الیمه یاخدیم حنا

سنه سود وئرن آنا              اولا منه قاین آنا

 

صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , جاویدالاثر ابوالفضل رضایی ,



معیشت مردم
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 452
نویسنده : بيك بابا

 

                   

 

    امرار معاش مردم این روستا درگذشته از راه پرورش کرم ابریشم،سبد بافی،کوزه گری، شال بافی ، کشاورزی

              شامل زراعت ، باغداری و دامپروری تامین می شد ولی به دلیل تامین نشدن نیازهای خانواده بر اساس

                شرایط حاکم به کشور، تعداد زیادی از جوانان و سرپرست خانواده ها برای تامین معاش و کسب و کار

                 به باکو ، ترکیه ، تفلیس ، قفقاز،آذربایجان و قره باغ مهاجرت یا مسافرت طولانی می کردند. این

                 تردد ها به جز موضوع اقتصادی ، عاملی بود برای تعامل فرهنگی،دینی ،انتقال تخصص،غیره

                            بین مردم روستا وشهرهای مورد مسافرت. امروزه نیز با مرور فرهنگ ها می توان به اثرات

          ا  ین تردد ها درفرهنگ ها، دوستی ها مشاهده نمود. اسامی351 نفر از این افراد ( از

                      هفت محله)که در آن زمان معروف به غربت کشان بودند، توسط آقای محمد علی

                     نقابی تهیه شده در جدول زیر می آید ولیکن ثبت مقیمین سایر کشور ها بویژه

                     در روزگار جدید به به دلیل کثرت اسامی ، تحت مطالعه می باشد. با تغییرات

                    انجام یافته در طول سال های متمادی ، امروزه راه تامین معیشت روستا

                         به کشاورزی و باغداری جدید،فعالیت در امور علمی، صنعتی و تجاری

                       و دولتی تبدیل شد که هرکدام جای سخن مفصلی می خواهد.

                   کؤنلومون سئوگیلی محبوبی منیم،                وطنیمدیر، وطنیمدیر، وطنیم

                  وطنیم ویردی منه نان و نمک،                وطنی، منجه اونوتماق نه دیمک؟!

                   وطن - اجدادیمیزین مدفنی دیر                        وطن - اؤولادیمیزین مسکنی دیر

                         وطنین سومیه ین اینسان اولماز                اولسادا، او شخصده ویجدان اولماز

                                                                        صادق


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



جغرافیا و تاریخ
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 337
نویسنده : بيك بابا

بخش مرکزی شهرستان شبستر طبق آمارهای منتشره شامل بیست و پنج آبادی است. یکی از روستاهای این بخش روستای

 دیزج خلیل در مسیر جاده تبریز  شبستر و حدود دو کیلومتری جنوب شرقی شهر شبستر قرار گرفته .روستا

محدود است از  شمال غربی به شهر شبستر ، از شمال شرقی به روستای نوجه ده ، از جنوب به شهر وایقان و

باتلاقهای دریاچه ارومیه ، از مغرب به روستای شنگل آباد ، از مشرق به قلعه حسن آباد .مختصّات جغرافیائی

آن در سی و هشت درجه و نه دقیقه عرض شمالی ، چهل و پنج درجه و چهل و سه دقیقه طول شرقی از

نصف النهار گرینویچ  وارتفاع از سطح دریای آزادهزارو چهارصد و چهل پنج متر واقع شده است

 

تر

 

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



وجه تسمیه
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 449
نویسنده : بيك بابا

 

وجه تسمیه دیزج خلیل علیا

   کلمه دیزج معرب دیز یا دیزه ‌است که در منابع معتبر دو معنی متفاوت برای آن ذکر شده. نخست به معنی رنگ یا رنگ خاکستری و اسب خاکستری رنگ و در معنای دیگر دیزک یا همان دژک به معنی دژ و قلعه آمده.. روستاهای زیادی به نام دیزَج در ایران وجود دارند. واژه دیزج عربی‌شده دژک فارسی به معنای دژ کوچک است.

بعضی گفتمان های غیر مستند(خلیل ضمن اینکه می تواند به اسم خاص اطلاق شود دارای معانی دیگری  ازجمله دوستی خالص ،لقب ابراهیم نبی ع نیز به حساب می آید.روستا چون از نظر جغرافیایی مرتفع تر از شش محله دیگر قرار گرفته کلمه علیا برآن افزوده شده است. و همچنین احتمال مونث بودن اسم علی (علیا) می توان مالک یا پایه گذاراولیه روستا را بنام خلیل یا بانویی بنام علیا تصور نمود.) 

 هرگونه بهره برداری با قید منبع بلامانع است

 


:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



آنا یوردوم
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 417
نویسنده : بيك بابا

آنا یوردیم دیزج خلیل 

قلبیلر بیر ورر آنجاق  وطن عشقینده جوشور

عشق اولسون آزاد یاشیان انسانلار

بنام خداوند جان و خرد                        گزآن برتر اندیشه بر نگذرد

 

 

 سلام بر بزرگ  زنان وغیور مردان  دیزج خلیل علیا

  تاریخ  ارزنده  ترین ،  گویا  ترین  سند رخ دادها ی جوامع بشری درگذرزمان است تاریخ حکایتگر ایجادو خلاقیت  های آدمی ،  شکست و پیروزی آدمی ، درتداوم بقا است. تاریخ درهمانند قطب نما یی برای نا خدا است، آمیزه ا ی از گذشته به حال ، از بودن ، به سوی شدن ها؛  تاریخ حافظه جمعی انسان ها است که بر اساس شرایط و موقعیت های خاص ، سر نوشت  و حیات آن ها به هم گره خورده. ، جامعه ی بدو ن هویت تاریخی  ؛  مفلوج ، مفلوک ، مرده ا ی  بیش نیست.

هویت‌ را می توان به ‌ معنی‌ چه‌ کسی‌ بودن، چيستى هر چيزى بویژه انسان بیان کرد.

 هرگونه بهره برداری از مطالب و تصاویر بدون قید منبع ممنوع است


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: دیزجی , دیزج خلیل , کرم زاده ,



خوش گلدوز
نوشته شده در پنج شنبه 29 مهر 1395
بازدید : 438
نویسنده : بيك بابا

 

خوش آمدید

تلاش داریم با یاد آوری تاریخ، هویت و خاطرات ، لحظات خوشی را برایتان رقم بزنیم

صادق

 


:: برچسب‌ها: دیزج خلیل , صادق , کرم زاده , دیزجی ,



حسین بهبهانی(روحانی)
نوشته شده در شنبه 23 مرداد 1395
بازدید : 514
نویسنده : بيك بابا

کتاب آتابابالار سوزلری از حجت الاسلام شیخ حسین بهبهانی دیزجی در زمینه ادب و فرهنگ

 


:: برچسب‌ها: دیزج خلیل , بهبهانی , دیزجی ,



مهندس مرتضی رحمانپور دیزجی( دکتری)
نوشته شده در شنبه 18 ارديبهشت 1395
بازدید : 653
نویسنده : بيك بابا

متولدمرداد ماه 1360- رتبه اول  آزمون دکتری تخصصی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی ( دانشجوی دکتری مهندسی هوافضا با گرایش پیشرانش)

 

رزومه

  1. عضویت انجمن مهندسان مکانیک ایران
  2. عضویت انجمن مهندسان مکانیک آمریکا
  3. عضویت انجمن سوخت و احتراق ایران
  4. ارائه بیش از 10 مقاله علمی در مجلات و کنفراسهای معتبر داخلی و خارجی
  5. ریاست گروه مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد خامنه 
  6. مقاله برگزبده کنفرانس بین المللی الکتروهیدرودینامیک مالزی
  7. مدیر مسئول مجله علمی فرهنگی جریان
  8. رئیس انجمن علمی و گروه رباتیک دانشگاه
  9. انتشار یک عنوان کتاب با عنوان معادلات دیفرانسیل کاربردی 
  10. داور مقالات ژورنال Heat and Mass Transfer-Springer

منبع:dizajkhalilnews..ir

 


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: مرتضی , رحمانپور , دیزجی ,



حاج شیخ حسین بهبهانی دیزجی (عکس)
نوشته شده در یک شنبه 23 اسفند 1394
بازدید : 746
نویسنده : بيك بابا

 

 زندگی نامه در پیچ قبلی


:: موضوعات مرتبط: , , البوم عکس , ,
:: برچسب‌ها: بهبهانی , دیزجی , ایت الله , خمینی , طباطبایی ,



حجت الاسلام حاج حسین بهبهانی دیزجی
نوشته شده در یک شنبه 23 اسفند 1394
بازدید : 945
نویسنده : بيك بابا

 

حجت الاسلام حسین بهبهانی دیزجی

روز دوم آبان ماه سال 1310شمسی برابربا 1350 قمری در خانواده مذهبی عزت الله بهبهانی دیزجی، فرزند پسری پا به عرصه وجود گذاشت که او را حسین نامیدند. زادگاه این مبارک مولود همان محل اقامت پدرش یعنی دیزج خلیل از توابع شهرستان شبستر بود.

جد مادری ایشان حاج ملا باقر دیزجی(حاج محمد باقر خلیلی دیزجی متولد1252ش – فوت 1359 قمری فرزند محمد حسین خلیلی از واعظین روستا بود)

حسین پس از گذراندن دوران طفولیت ( به ادامه مطلب مراجعه فرمائید)

 

 

 

 

 

 

 

 

 


:: موضوعات مرتبط: , البوم عکس , ,
:: برچسب‌ها: حسین , بهبهانی , آیت اله , دیزجی , خمینی , خویی , طباطبایی ,



علی آقا نوجهانی( شاعر)
نوشته شده در دو شنبه 5 بهمن 1394
بازدید : 603
نویسنده : بيك بابا

علی نوجهانی دیزجی شاعر آذری نویس و فارسی نویس متخلص به سائل. آرزوی موفقیت برایشان را داریم.

 


:: برچسب‌ها: علی , نوجهانی , دیزجی ,



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 54 صفحه بعد