دیزج خلیل ( تاریخ)
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
دیزج خلیل ( تاریخ)
نوشته شده در سه شنبه 14 بهمن 1399
بازدید : 458
نویسنده : بيك بابا

آثار تاریخی دیزج خلیل

قلعه حسنلو

قلعه حسنلو در جنوب شرقی روستای فعلی قرار دارد که طی شماره 4131 با قدمت قبل از اسلام به ثبت ملی رسیده و قناتی به همین نام در محدوده قلعه وجود دارد که در حال حاضر غیرفعال است. اگر از سوی سازمان‌های مربوط در سمت جنوب غربی(منطقه کمال‌بیک و قیرخ بند[1]) و همچنین در این قلعه کاوشگری تخصصی صورت گیرد، تاریخ دقیق مسکونی بودن و سیر تحول ساختاری روستا مشخص می‌شود.

جکسن امریکایی معتقد استاین قلعه‌ها دلیل مدنیّت بوده و برخی صاحب‌نظران نیز ساخت این قلعه‌ها را به زمان زرتشت نسبت می‌دهند و آن‌ها را آتشکده معرفی می‌کنند. استنباط‌شان نیز بر پایه تولد و حضور زردتشت در آذربایجان است. گروه دیگری از تاریخ‌نگاران وجود قله‌های مشابه را به دوران اوزون حسن (780شمسی) نسبت می‌دهند.

رئیس هیات مشترک آمریکایی ـ ایرانی کاوشگران تپه حسنلوی شهرستان سلدوز به سال 1340، شرایط فیزیکی قلعه را این‌گونه توصیف می‌کند: «قلعه سلدوز دارای 250 تا 285 متر قطر، 20 متر ارتفاع بوده و به احتمال قوی از بقایای مانایی است و 10 دوره سکونتی داشته؛ دوره دهم آن به هزارسال قبل از میلاد ارتباط دارد.»

موارد غیرتخصصی به‌دست آمده، از نظر متراژها و مصالح مشاهده شده در محل قلعه حسنلوی دیزج خلیل با بیشتر اطلاعات قلعه حسنلوی نقده شباهت‌های زیادی دارند و ضروری است تا از طریق سازمان‌های مربوط به کاوش محل اهتمام شود.

قوچ‌های سنگی



[1]. محدوده کمال بیک، چهار باغ(چارباغ) وقیرخ بند در سمت جنوب‌غربی محله خلیللو قرار گرفته و بنا به شنیده آثار تاریخی همانند سکه فلزی، سنگ‌نوشته‌های منقوش در این محدوده‌ها کشف شده که از سرنوشت آن‌ها اطلاعاتی در دست نیست.

قراین موجود (کشف قبور در پایین دست قاضی کهریزی، وجود دیوارهای بلند در کمال‌بیک و چهارباغ) و گفتمان عمومی گواه بر تغییر ساختار محله مذکور از کمال بیک به موقعیت فعلی است. این تغییر در مورد محله‌های دیزه و غیبللو از سمت قلعه حسنلو نیز منصور است.

دو قطعه مجسمه سنگی قوچ در دیزج خلیل وجود داشت که یکی از آن‌ها در دهه‌های اخیر از کنار ساختمان مسجد قره به سرقت رفت و قطعه دوم با همت مردم حفظ و حراستو به دهیاری تحویل داده شده است. تاریخ‌نگاران، تراش و نصب این‌گونه قوچ‌ها را به دوره آق‌قویونلو و قراقویونلوها نسبت داده و محل نسب آن‌ها را محدوده حکومتی شمرده‌اند.

قوچ در فرهنگ دیرین نماد رفع بلایای طبیعی و ارواح خبیثه، سمبل زایش و قدرت، نشان کیش‌پرستی بوده و به‌طور معمول، در قبرستان‌ها یا مرکز سکونتگاه‌ها نصب می‌شد و صورت قوچ به سمت آفتاب قرار می‌گرفت. وجود این دو قوچ سنگی در روستا گویای بیش از 780 سال رونق دیزج خلیل است.

حمام‌های تاریخی دیزج خلیل

با قرار گرفتن دیزج خلیل در مسیر جاده استانبول (استانبول یولو منشعب از جاده ابریشم)، موضوع بهداشت از اهم امور مطرح و به ساخت حمام‌های زیرزمینی توجه شده است. تعداد سه باب از این حمام‌ها که با آب بهداشتی کاریز تامین می‌شود در روستا وجود دارد که در دهه‌های اخیر نیز یک باب حمام کوچک جدید به آن‌ها اضافه گردید.

الف- حمام زیرزمینی خلیللو به احتمال قوی با دوره صفویه و زندیه مرتبط است. مسیر ورودی آب حمام تا سال 1331 از مسیر جوی آب تامین می‌شد که با همت همشهریان مهاجر به استانبول و مردم مقیم روستا، مسیر آبرسانی با استفاده از لوله‌های سفالی به صورت زیرزمینی و به قبل از مظهر کاریز وصل شد.

قدیمی‌ترین اجاره‌نامه به‌دست آمده حمام خلیللو مربوط به سال 1317 قمری و سند اضافه شدن محوطه بیرونی جهت امنیّت بنا مربوط به سال 1334 قمری است. (پیوست 12)

چون فعالیت این حمام از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نبود، تعطیل و در سال 1396 به عنوان بنای تاریخی در میراث فرهنگی آذربایجان شرقی ثبت شد.

برداشت از دفتر یادداشت مرحوم سید احمد گلشن دیزجی 1331

1. حمام دیزه: در سده‌های گذشته حمام زیرزمینی دیزه (دارای تاریخی قدیمی‌تر از حمام خلیللو بود) در کنار کاروانسرا و در مرکز محله دیزه وجود داشت و آب حمام از قنات تامین می‌شد. در سال 1350 این حمام به دلیل هزینه‌بر بودن، تخریب و به‌جای آن حمام جدیدی در سطح زمین پی‌ریزی و در نهایت سال 1371 شمسی افتتاح و به صورت اجاره واگذار شد. ساختمان این حمام به دلایل فنی و مقرون‌به‌صرفه نبودن در حال حاضر بلااستفاده نگهداری است.

2. حمام غیبیللو: این محله تا دهه هفتاد فاقد حمام بوده و از حمام محله‌های دیزه‌ ـ میریللو ‌ـ خلیللو استفاده می‌کردند[1].

3. حمام میریللو: تا سال 1300 شمسی، این محله فاقد حمام بود و از حمام دیزه یا خلیللو استفاده می‌کردند. در سال 1300 شمسی پس از اخذ مجوز شرعی از میرزا صادق شبستری (مجتهد وقت) با همت مردمی به ساخت و بهره‌برداری از حمام زیرزمینی اقدامگردید. پس از سال‌های متمادی، به دلیل رونق گرفتن حمام‌های خانگی، ادامه کار این حمام مقرون به صرفه نبوده و در دو یا سه دهه اخیر متروکه و تخریب شد.

هر سه حمام از لحاظ ساختاری و آداب استحمام شبیه هم بودند. مصالح ساختمانی به‌کار رفته در ساخت آن‌ها عبارت بودند از: خشت خام، خشت سفالی، ساروج، آهک، گچ بنایی و سقف‌ها نیز به شکل گنبدی دارای روشنایی ساخته شده بودند.

قسمت‌های مختلف عبارت بودند از: دالان ورودی برای حفظ هوای داخل رختکن، محل رختکن، حوض آب شستشویی پا قبل از ورود به گرمخانه (با هدف تعدیل دمای بدن و رفع آلودگی)، گرمخانه، خزینه، اتاقک‌های استفاده از داروی نظافت، سرویس بهداشتی و کانال‌های انتقال گرما و دود به صورت زیرزمینی با هدف گرم کردن سطح حمام و خروجی دود که معروف به زنبورک یا پیشیک یولی، کانال انتقال فاضلاب به خارج از حمام (گنداب).

محل تون حمام یا آتشدان در خارج از صحن اصلی حمام برای گرم کردن آب، مسیر ورودی آب از قنات، محل نگهداری گیاه لَوَر و هیمه برای سوزاندن در آتشدان بعدها به رزین کهنه، مازوت و نفت سفید تبدیل شد در بیرون حمام قرار داشت. تیان از جنس مس و طلا (نیکل) بود که در دهه‌های اخیر به سیستم رادیاتوری (ازمیر) تبدیل شد.

برنامه کاری این حمام‌ها در سه نوبت تنظیم می‌گردید: یک روز تمام وقت مختص آقایان و مختص بانوان، قبل از ظهر برای بانوان و بعدازظهرها ویژه آقایان. ایام خاص مناسبتی مانند روز قبل از چهارشنبه‌سوری، روز تاسوعا و نوروز که شلوغ‌ترین زمان بود و حمام نوزاد یا عروس و داماد.

در اداره و استفاده از حمام هم آدابی وجود داشت. از جمله: مالکیت آن‌ عمومی بود و به صورت دوره‌ایبه فردی اجاره داده و بهای استحمام هر فرد بزرگسال و کودک مشخص می‌شد. اجاره‌دار حمام مسئول کلی امور روزانه حمام، هزینه‌های کلان به عهده مردم بود. دلاک، کیسه‌کش با نظر ریش‌سفیدان مشغول کار می‌شدند و درآمد حاصل از کاربه خودشان تعلق داشت.

افراد وسایل نظافت خود(حوله، لنگ، مشکابه، کاسه مسی یا گلی، سنگ پا، گل سرشور، حنا، سدر، صابون، سفید آب، شانه از جنس استخوان یا چوب شمشاد، البسه) را درون بقچه پیچیده و به حمام می‌رفتند؛ بعد از رختکنی، وارد گرمخانه می‌شدند.اگر بزرگ‌تر‌های فامیل در حمام حضور داشتند، جوانان یک مشکابه آب ولرم بر سرودوش بزرگ‌تر می‌ریختند.

گل سرشوی را با گلاب در کاسه خیس و اگر قصد استفاده از داروی نظافت داشتند، آن‌را از متصدی حمام خریداری می‌کردند، نوبت شست‌وشوی بدن که می‌رسید عده‌ای با مشارکت هم شست‌وشو را انجام و افرادی هم از کیسه‌کش کمک می‌گرفتند. مدت شست‌وشو بیش از دو ساعت بود و در نهایت با غسل کردن در خزینه گرمخانه را ترک می‌کردند. هزینه استحمام نیز مطابق قیمت‌گذاری ریش سفید به صورت نقدی یا کالایی پرداخت می‌شد. با تغییر سبک خزینه به دوش‌افشان، برخی از آداب نیز تغییر یافتند.

مساجد دیزج خلیل

آثار به جامانده در سراسر ایران حاکی است که از دوران یزدان‌شناسی، مردم ایران معابد و جایگاه‌هایی برای عبادت داشتند و این معابد در زمان زرتشت به عبادتگاه‌های بزرگی تبدیل شد. پس از ورود اسلام ساخت مساجد ساده در ایران شروع و برای متمرکز کردن اموری مانند خطبه‌خوانی رهبران، قضاوت، نگهداری بیت‌المال، تشکیل اجتماعات بزرگ‌تر به تدریج به ساخت مساجد جامع روی آوردند.

ساختار مساجد هجده‌گانه (فعال و غیرفعال) در دیزج خلیل، همگی به صورت چهار گوش و سقفی صاف و بدون گنبد و گلدسته بود. به‌تازگی گلدسته را نیز به برخی مساجد اضافه کرده‌اند.

1. بالا (کوچک) مسجد، 2. مسجد باباخان میریللو (تخریب)3. مسجد چوخور(حوا)4. مسجد شرفلو5.مسجد قارا 6. مسجد خلیللو7. مسجد دهنه8. مسجد دیزه9. مسجد زاویه (حاج عبدالرسول)10. مسجد آغ (در کنار قبرستان قنبرلی – تخریب) 11. مسجد سیدلو (میرهاشم)12. مسجد صفالی (تخریب)13. مسجد غیبیللو (در راستای طرح هادی و بازگشایی مسیر، تخریب و مسجد حضرت ابوالفضل (ع) در نزدیکی آن ساخته شد)14. مسجد قوتلار 15. مسجد کمال دیزه16. مسجد گول باشی (ملا مختار)17. مسجد میریللو18. مسجد یوسفلو.

بر اساس سقف نوشته‌های مساجد، قدیمی‌ترین مساجد روستا عبارتند از:

مسجد خلیللو:ساخت این مسجد در سال 1240 هجری قمری (پادشاهی فتح علیشاه و نایب‌السلطنه عباس میرزا) به اتمام رسیده و در سال‌های 1317، 1307، 1328 و 1391 هجری قمری دوباره بازسازی شده و نام مسجد را (خلیللو) قید کرده‌اند.

مسجد دیزج (دیزه):ساخت این مسجد در زمان فتحعلی‌شاه و به سال 1241 قمری به پایان رسیده، تاریخ بازسازی‌های آن نامعلوم است و در سال 1369 شمسی بازسازی اساسی شد. نامی بر مسجد نهاده نشده است.

مسجد قارا: از نظر سال ساخت مشخص نبوده و سال بازسازی آن سال 1247 هجری قید شده و نامی بر مسجد نیز نهاده نشده است.

در سقف نوشته‌های مساجد مطالب ارزشمندی ثبت شده که برخی از این نوشته‌ها در بازسازی‌ها از بین رفته و بخشی دیگر هنوز وجود دارند. این سقف نوشته‌ها نیازمند عکس‌برداری، بازخوانی و انتشار و نگهداری هستند.

- مسجد زاویه، بنایی با حدود 12 مترمربع است. در مکانی به‌نام درویش بقال یا دوروش بقال[2] محله میریللو، زمانی به عنوان مکتب‌خانه ملاعیسی دینخواه مورد استفاده قرار می‌گرفت. برخی معتقدند: «با توجه به عبور جاده استانبول (منشعب از جاده ابریشم)، این مکان قبل از صفویه، محل اقامت و فعالیت یکی از عرفا و پیران بود، لیکن سند متقنی در این ارتباط به‌دست نیامده است. اما با توجه به حضور عرفایی مانند شیخ محمود شبستری، بهاالدین یعقوب، شیخ اسماعیل، باله حسن و دیگر عرفا در منطقه شبستر، همچنین محله درویش بقال در دیزج خلیل وسیس، مرسوم بودن استفاده از پیشوند (عبد) در اسامی خاص، وجود قبری ناشناس در میدان محله دیزه، نیاز به تحقیق و بررسی بیشتری دارد تا دلیل نام‌گذاری مسجد زاویه و ارتباط با عرفا مشخص شود.

خانه تاریخی ملازاده دیزج خلیل



[1]. قطعه زمینی بالاتر از محل فعلی غیبیللو و نزدیک قنات ائلبیز وجود دارد که اخیرا لوله‌های سفالی انتقال آب در محل کشف گردیده و در جلد دوم به آن پرداخته خواهد شد.

[2]. دوروش در اصطلاح محلی به معنای مقابله، بحث و گفت‌وگو و مجادله هم به‌کار می‌رود.

این خانه متعلق به حاج قربانعلی و محمدعلی ملازاده بوده که به خانم نورالحیات ملازاده رسیده و توسط وراث وی به صورت مشارکتی در سال‌های اخیر شروع به بازسازی کرده‌اند. تاریخ اتمام ساختمان سال 1313-1314 قمری مصادف با آخرین روزهای ولیعهدی مظفرالدین شاه و نخستین روزهای حکومت وی است. این خانه به شماره 31089 ثبت ملی شده است. عرصه خانه 490 مترمربع، در دو طبقه اعیان با مصالح خشت و چوب، در و پنجره گره‌چینی شده منحصر به فرد، گچ‌بری‌های نفیس ساخته شده است.

داخل ساختمان دارای تالار، گچ‌بری‌های نفیس، کتیبه‌های زیر سقفی، داخل حیاط محل اسطبل، انباری، حوض و محوطه کاشت درخت پیش‌بینی شده است. این خانه اقامتگاه آخرین پادشاهان قاجاری بوده و تلگرافخانه‌ای کوچک و موقتی با مسئولیت فردی به‌نام «میرزا سمیع» در نزدیکی این خانه مستقر بود. (پیوست 13).

از دیگر آثار تاریخی بجا مانده می‌توان به سنگ‌های مختلف اشاره کرد که هنوز مورد بررسی تاریخی قرار نگرفته‌اند و نیازمند همت مدیران روستایی برای پیگیری هستند. از جمله، سنگ‌های مستطیل شکل با رنگ‌های اناری و سیاه حجاری شده که در کنار مظهر قنات‌ها وجود داشت (برخی در خاک و سیمان مدفون و برخی به سرقت یا از بین رفته‌اند). قطعه سنگی که در بهمن ماه 1371 ازممیر (مسیر ورودی خانگی) قنات قاضی کهریزی به‌دست آمد و بدون ارزشیابی تاریخی تحویل میراث فرهنگی شبستر شد. این سنگ با ابعاد 30 در 30 در 150 سانتیمتر حاوی نوشته‌هایی به زبان عربی (الدنیا دارالفنا والاخره دارالبقا و قال علیه النار الدنیا فنظره ما عرق) بود که تحویل موزه شهرستان مرند شد. همچنین سنگ مخصوص روغن‌گیری که در زمان بازسازی مسجد قره در آن مدفون گردیده، تعدادی از سنگ قبرهای موجود در قبرستان‌های دیزه و قنبرلو و سایر قبرستان‌ها نیز از اهمیت تاریخی برخوردارند.

- جاده استانبول یولی یا ترابوزان که از جاده ابریشم منتهی به تبریز از میدان صاحب‌الامر تبریز شروع و با عبور از دیزج خلیل به خوی و طرابوزان وصل می‌‌شود. یکی از جاده‌های تجاری و مسافرتی استانبول از میدان صاحب‌الاْمر تبریز شروع و با گذر از روستاهای قراملک، شورکات، مایان، قیزیل دیزه، علیشاه، دیزج خلیل، کوزه‌کنان، تسوج، به غلمانسرای می‌رسید و در آنجا به دو شاخه تبدیل می‌شد، شاخه‌ای به سمت سلماس و شاخه دیگر به سمت خوی ادامه یافته و به بندر طرابوزان وصل می‌گردید.

اهمیت اقتصادی و نظامی این جاده به‌ویژه از سهولت تردد و کوتاه‌ترین راه مواصلاتی به ساخت کاروانسراها، قهوه‌خانه‌ها در مسیر عبوری به‌ویژه در دیزج خلیل منجر شده بود که خاطرات سیاحان اروپایی، آمریکایی و لشکرکشی‌های ایرانی نیز دال بر اهمیت استراتژیک این جاده هستند. امروزه، این جاده تاریخی نیازمند سرمایه‌گذاری جزئی برای علامت‌گذاری و معرفی در اهداف گردشگری است.

قلعه ولیعهد (قالا)

قلعه ولیعهد، معروف به قالا واقع در محدوده قلعه حسنلو، توسط محمدعلی شاه کلنگ‌زنی شده (کربلایی محمود سعادتیان عنوان می‌کرد هنگام کلنگ‌زنی قالا، مش رضاکرم، وکیل اوغلی دوشاوش (چیین به چیین) محمدعلی‌شاه بود).این قلعه طی دوره‌ای به‌عنوان منطقه کشاورزی و دامداری و همچنین محل کار کارگران مهاجر از روستاهای دیگر می‌شود.

همزمان با سقوط قاجار، قلعه به ملکیّت دکتر افخمی درآمد و در سال‌های 31-1330 زمان سربازگیری اجباری، دکتر مجلل محل مذکور را از افخمی به صورت غیررسمی خریداری می‌کند. سید احمد گلشن که از تاریخ و اسناد مطلع بوده برای دفاع از اراضی دیزج خلیل از دکتر مجلل شکایت و در محاکم شبستر و تبریز تشکیل پرونده می‌دهد. آنچه از دفترچه یادداشت مرحوم گلشن برمی‌‌آید، در تبریز نتیجه پرونده 146-62 شماره 459 تاریخ 16/4/1337 شعبه یک شهرستان به نفع دیزج خلیل صادر می‌شود.

دکتر مجلل، هم‌زمان با مفتوح بودن پرونده و علنی‌شدن نتیجه حکم صادره، زمین مذکور را به بنیسی‌ها می‌فروشد و متعاقب آن به نتیجه حکم اعتراض و پرونده به محاکم تهران ارسال می‌شود. به نظر می‌رسد، نتیجه حکم بر اساس روابط حاکم تغییر می‌کند و بعد از انقلاب هم محل به کارخانه شیرین عسل واگذار گردید. هنوز افرادی در قید حیات هستند که خاطرات فعالیت در قلعه، وضعیت کشاورزی و دامداری در آن و درگیری لفظی بین بنیس و دیزج خلیل را به‌یاد دارند. 

نتیجه پرونده مستخرجه از دفتر یادداشت مرحوم سید احمد گلشن خلیلی

سایر اماکن

قنات‌ها

قنات یا کاریزهای دیزج خلیل اگر مورد کنکاش تاریخی قرار گیرد، سابقه سکونتی در این روستا را روشن‌تر می‌کنند. قنات‌های دایر و غیر فعال عبارتند از:

کاریزهای دایر: (1- باغیخان (باخان) کهریزی[1]2- اِئلبیز کهریزی 3- بیک احمدکهریزی 4- دخمدان (در سند معاملاتی به سال 1291 قمری نام دهخدا احمدان منظور شده) کهریزی 5- شرف‌الدین کهریزی 6- علاالدین کهریزی 7- قاضی کهریزی 8- قیزیل کهریز 9- مراد آباد کهریزی 10- ملکان کهریزی 11- مهدی آباد کهریزی.

کاریزهای غیردایر:1. اوستا قاسم کهریزی 2. حاج فیض‌اله کهریزی 3. حاج قاسم کهریزی 4- حاسانلی (حسن‌آباد ـ حسنلو)5. کشور آباد کهریزی 6. ولیعهد کهریزی.

 



[1]. کاریز باغیخان به‌دلیل ورود سیلاب از سال 95 دچار آسیب شده و آب آن با استفاده از نیروی برق، به سطح زمین منتقل می‌شود.

راه‌آهن صوفیان ـ شرفخانه منشعب از خط تبریز ـ جلفا با هدف کاربری نظامی توسط روس‌ها ساخته شد که از سمت جنوبی دیزج خلیل عبور و از بدو تاسیس ایستگاه مسافری (تحت فرمان) به نام دیزج خلیل دارد که از زمان تاسیس به همین نام در اسناد دولتی ثبت شده است. مردم منطقه شبستر به‌ویژه مردم بومی روستا برای انتقال کالاهای سردرختی و مزروعی و همچنین برای بهره‌مندی از آب دریاچه ارومیه از ایستگاه راه‌آهن دیزج خلیل استفاده می‌کردند و جاده استانبول یولو به مرور زمان از رونق افتاد. فاصله ریلی مسیر تبریز به دیزج خلیل 67 کیلومتر و از دیزج خلیل به بندرشرفخانه 24 و اندی کیلومتر است. تعدادی از خانواده‌های دیزج خلیلی، در زمان عبور و توقف قطار در ایستگاه، برای فروش محصولات خانگی (توت، شاتوت، سایر میوه‌های فصلی و همچنین نان روغنی محلی‌گرد) اقدام می‌کردند که با توسعه جاده صوفیان ـ شبستر این ایستگاه نیز رونق خود را از دست داد ولی در حال حاضر دوباره فعال شده و مسافرگیری در آن انجام می‌شود.

قابل ذکر است که بنا به نقل‌قول‌هایی از افراد مسن و همچنین به‌استناد (کتاب وایقان و خاطرات من[1] حسن امین‌لو): قطار حامل رضاخان هنگام سفر به ترکیه، ظهر به ایستگاه راه‌آهن دیزج خلیل رسیده و بیشتر مردم منطقه و دیزج خلیل به ایستگاه مذکور برای دیدن سردار سپه می‌روند. بعد از توقف قطار در ایستگاه دیزج خلیل، رضاخان با لباس نظامی بر پله قطار ظاهر و با مردم دیدار می‌کند. هم‌زمان پسربچه دوازده ـ سیزده ساله‌ای به نزدیک پله قطار رفته و متنی را از روی کاغذ می‌خواند. سردارسپه پنج تومان انعام داده و قطار حرکت می‌کند.

شواهد و گفته‌ها دیدار چند دقیقه‌ای رضاخان با مردم روستای دیزج خلیل را تایید می‌کند و این اتفاق هم در بین پیرمردان دیزج خلیل جسته و گریخته مطرح بوده، اما تاریخ و هدف این دیدار نامعلوم است؛ گرچه با توجه به حضور مردمی و شعرخوانی، یک دیدار هماهنگ شده به نظر می‌رسد. با نگرش به این‌که سال 1313 مصادف با سفر رضاشاه به ترکیه است، ایستادن قطار مسافرت خارجی و دیپلماتیک، در ایستگاه‌های فرعی، منطقی به نظر نمی‌رسد. به احتمال این دیدار قبل از زمان تاج‌گذاری وی باشد که نقل قول‌ها هم مؤید این نظر می‌باشد.

در صورتی‌که این اتفاق در زمان حکومت وی باشد، تاریخ آن احتمالا در یکی از روزهای 17 تا 18 خرداد یا تیر 1313 است. چنانچه در کتاب «رضاشاه و شکل‌گیری ایران نوین»(ترجمه مرتضی ثاقب‌فر 1382) اینگونه آمده است: «قطار حامل رضاشاه تاریخ 21 خرداد وارد ترکیه و ساعت 30/20 سه‌شنبه 26 خرداد 1313 به ایستگاه آنکارا رسید و پس از 38 روز اقامت 20 تیر به تهران بازگشت.»

قوی‌ترین قول می‌تواند بر اساس مفاد کتاب از قاجار تا پهلوی – تهیه شده بر اساس اسناد وزارت امور خارجه آمریکا در سال‌های 1309-1209 ترجمه محمد قلی مجد باشد که این حضور رضاشاه به احتمال قوی مرتبط با حضور رضاخان در آذربایجان و هنگام سفر به خوی یا ارومیه اتفاق افتاده است. (شروع سفر 29 مرداد 1306 و حضور در تبریز از 9 شهریور تا 22 شهریور و حرکت به سمت خوی و ارومیه و مراغه از 22 و حضور در تهران مهر همان سال). آنچه که در افواه عمومی مطرح است، حضور رضا شاه در ایستگاه راه‌آهن و شعرخوانی یک جوان دیزج خلیلی است. نقل‌قول‌هایی هم‌زمان این اتفاق را به درگیری‌های اسماعیل سمیتکو مرتبط می‌داند، اما اتفاق این ملاقات با توجه به خروج اضطراری رضاشاه از حوزه اسماعیل سمیتکو بعید است.

مرحوم احمد سلیمی‌فرد می‌نویسد: «ایستگاه راه‌آهن دیزج خلیل در بین صوفیان و شرفخانه در پایین روستا قرار دارد. روس‌ها راه‌آهن و قطار و ایستگاه‌ها را اشغال کردند و مایحتاج سربازان روسی به‌وسیله چند نفر از اهالی محل که زبان روسی بلد بودند، تأمین می‌شد. یک نفر مسلمان از اهالی آذربایجان شوروی به‌نام رسول‌ اوف، رئیس ایستگاه راه‌آهن دیزج خلیل شد و در محوطه ایستگاه گوجه‌فرنگی کاشت. اهالی محل تا آن‌موقع از خوردن گوجه‌فرنگی امتناع می‌کردند، به همین دلیل گوجه‌فرنگی را ارمنی بادمجانی ‌نامیدند و به دلیل نداشتن تحریم شرعی و قانونی، شروع به کاشت گوجه‌فرنگی و خوردن آن در روستا و منطقه کردند. امروزه، در روستای دیزج خلیل کاشتن گوجه‌فرنگی و خوردن آن عمومیت یافته و چنان معمول شده که در شرفخانه و خامنه کارخانه‌های رب گوجه‌فرنگی تأسیس شده است و مواد اولیه آن‌ها، یعنی گوجه‌فرنگی کارخانه‌ها را روستاهای دیزج خلیل، نوجه ده، ملکزاده و سایر روستاهای این منطقه تأمین می‌کنند.»

نوشته مرحوم سلیمی، نشان‌دهنده آشنایی برخی از مردم دیزج خلیل به زبان روسیاست و همچنین خاستگاه کاشت گوجه‌فرنگی را از این روستا معرفی می‌کند و نام ایستگاه را دیزج خلیل قید می‌کند.

کلمه و اغزال یا واکزال که در گفتمان افراد مسن کاربرد دارد. متاثر از زبان روسی بوده و به معنای محل اخذ عوارض، ایستگاه راه‌آهناست.

من می‌خواهم به طرف ایستگاه قطار بروم. ؟

Mne nuzhno na vokzal

چه جوری به ایستگاه قطار بروم؟

Kak mne popast’ na vokzal?

باورهای خرافی در مورد راه‌آهن

الف.[عبور از روی خط راه‌آهن قدغن بود و با افراد برخورد می‌شد و گاهی عبور از خط] را شفابخش می‌دانستند.

ب. عبور از خط آهن را یک نوع درمان برای بعضی از بیمارها می‌دانستند.

ج. چون وجود قطار، میزان کارچاروادارها را کاهش داده بود، عده‌ای از مرتجعان به تبعیت از باورهای مردم سابق شهر ری، معتقد بودند سوت قطار باعث از خواب برخاستن مردگان از قبر می‌شود.

آرامستان یا قبرستان

توجه به دفن جسد مرده‌ها از زمان آدم ابوالبشر در بین انسان‌ها به شیوه‌های مختلفی در تاریخ رایج بوده و هست. تنها شکل دفن اجساد در هر اجتماعی بنا به فرهنگ و جهان‌بینی آن‌ها فرق می‌کند. ممکن است به صورت ایستاده، همراه با تجهیزات و دارایی، همراه با همسر، داخل کوزه‌های بزرگ، با لباس، بدون لباس، گذاشتن در ارتفاعات، تدفین در قبر و ... صورت بگیرد. براساس شواهد موجود از گذشته‌ای دور و شاید بعد از اسلام، شیوه دفن اموات در این روستا بر اساس تعالیم دین اسلام است.[2]

امروزه، آرامستان‌های روستا به غسالخانه‌های بهداشتی، سکوی مراسم، سامان‌دهی قبور، درخت‌کاری، آب بهداشتی، روشنایی و سردخانه مجهز شده‌اند. اما در گذشته قبرستان از دیدگاه عموم محلی ترسناک و وحشت‌آور بود. قبرستان محله‌های سیدلو، خلیللو، میریللو، غیبللو (قبرستان جدید) و محله قارا آغاج هنوز مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. قبرستان‌های قنبرلی، یک باب قبرستان در روبه‌روی دهیاری، سه باب در خلیللو غیر فعال شده‌اند، اما هنوز دستور به تجمیع آن‌ها داده نشده است.

قبرستان میریللو در نزدیکی حمام و قنات و مسجد قرار دارد و هنوز مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و مرحوم سلطانعلی بیک (سلطانعلی سلطانپور یکی از یاران لوطی میرهاشم و دوره مشروطه) در این آرامستان دفن شده است.

بخشی از قبرستان قؤردلار و قصابخانه یا قره آغاج (آشاغی خلیللو) نوسازی شده و در ورودی فعلی محله قرار گرفته و قسمت اعظم این قبرستان به مسیر عبور جاده تبدیل شده و قسمت‌هایی به درمانگاه و بخش‌های جزیی از آن متروکه مانده،اما گروهی از مردم هرازگاهی به بازسازی قبر اجداد خود اقدام می‌کنند.

قبرستان خلیللوی علیا در سه بخش است که بخشی از قسمت جنوبی آن در سال 1347-1346 توسط جوانان تخریب و به زمین فوتبال‌ ـ‌ والیبال اختصاص یافت. بعد از مدتی این بخش به ساختمان پایگاه تبدیل شد. قسمت مرکزی آن به پارک و بخش شمالی نیمه متروکه است. اما عده‌ای از وراث اموات، به بازسازی تعدادی از قبور اقدامکرده‌اند، بخش غربی آن محل غسالخانه، سردخانه، سالن و همچنین محل دفن است.

یکی از آثار تخریب شده قبرستان خلیللو که تا دهه‌های اخیر وجود داشت، دو باب سردابه (شکل ناودیسی) بود که برای بهر‌ه‌برداری در زمان قحطی سیاه و سایر قحطی‌ها ساخته شده بود. یکی از این سردابه‌ها قدیمی‌تر و دیگری جدیدتر بود. ورودیاین سردابه‌ها توسط جوانان چندین بار بازگشایی و تعداد 24 یا 26 جنازه پوسیده و در دیگری 16 – 18 جنازه مشاهده شده بود. (نگارنده خود مشاهده کرده.) در دهه‌های اخیر، با کاشت درختان توت، این سردابه‌ها تخریب شدند. تاریخ شفاهی حاکی است یکی از سردابه‌ها در زمان قحطی سیاه به تدبیر عالی شان‌کرم‌وکیل و دیگری در جنگ جهانی توسط فردی به‌نام رستمعلی حفر شده بود.

در بخش غربی، دو قبر کوچک معمولی به نام مشهدی محمدعلی فرزند حاج آغاعلی و همسرش وجود دارد که مورد حرمت مردم بومی و محل ادای نذورات است. ظواهر امر نشان می‌دهد، قبرستان متروکه قنبرلی محله غیبللو (در بخش جنوبی محله) جزو قدیمی‌ترین قبرستان‌های روستا است که سازمان میراث فرهنگی برای کشف اطلاعات ارزشمند باید آن را بررسی کند. این محله هم دو باب آرامستان به‌نام‌های کهنه قبرستان و تازه قبرستان دارد.

آرامستان سیدلو، از قبرستان‌های قدیمی به شمار می‌آید. در محدوده بزرگی در محله سیدلو واقع شده و مورد استفاده محله دیزه و سیدلو قرار ‌گرفته است. بخشی از این آرامستان به خیابان، ساختمان مخابرات اختصاص یافته و یک باب قبر، با اتاقی کوچک به‌نام قبر سید بابا وجود دارد که مورد حرمت مردم دیزج خلیل است. از گذشته‌های دور برای برآورده شدن حاجات، احسان و نذوراتی به‌نام سید بابا هدیه می‌شود، تاریخ و شجره‌ای از وی هنوز به‌دست نیامده است.[3]

آثار باقی‌مانده در آرامستان‌های متروکه و فعال حاکی است که در گذشته روی قبرها بعد از دفن با استفاده از سنگ‌های (لاشه‌ای، کرسی چینی، قلوه‌ای) به رنگ سیاه و سرخ، خشکه چینی (بلوکاژ) می‌کردند. در دوره‌ای با آجرهای 20 در 20 پوشانده و علامت‌گذاری می‌شدند. سنگ قبر نیز از سنگ‌های رسوبی به شکل محرابی تهیه و روی آن‌ها بدون قید نام مرده از کلمه المرحوم یا المرحومه و شکلی که نشانگر شغل فوت‌شده بود،استفاده می‌شد. مدتی نیز به نوشتن بخشی از مشخصات پرداخته شد. این روند امروزه با حک تصویر فوت شده، مشخصات پنجگانه و چند بیت شعر روی سنگ‌های گرانقیمت ایرانی و خارجی صورت می‌گیرد. (پیوست 11)

بازار هفتگی

آنچه از سفرنامه ادوارد گرانول براون (1888 میلادی) برمی‌آید، وجود بازار در دیزج خلیل است. از گذشته‌های دور با توجه به عبور استانبول یولی (منشعب از جاده ابریشم تبریز) و همچنین مکه یولی (راه مکه یا خانقین) از دیزج خلیل و وجود کاروانسرا در میدان محله دیزه، سابقه این بازار به دوره‌های تاریخی مربوط می‌شود. این بازار امروزه به نام دوشنبه بازار و در مسیر میدان دیزه برگزار می‌شود و در گذشته به (مَرَدی گل بازاری) مطابق با دوشنبه بود. روزهای هفته را شنبه، شنبه صاباحی، مردی گل، بازار آخشامی، بازار (بازار هفتگی شبستر)، جومعه آخشامی و جومعه نام‌گذاری کرده بود. از دیگر بازارهایی که دیزج خلیلی‌ها بیشتر در آن تردد و خرید و فروش کالا (ماتاح) می‌کردند، قارقا بازاری بود.

تا سال‌های 1325 ـ شمسی 1330 بازار یکشنبه‌ای به‌نام قارقا بازاری در مسیر عجب‌شیر ـ مراغه و منطقه ساحلی دریاچه ارومیه فعال بود که مردم دیزج خلیل برای تهیه بخشی از مایحتاج از جمله باروت و شیشه به آنجا مسافرت می‌کردند. این بازار امروزه به محل فروش لوازم دست دوم تبدیل شده. تجار روستا مسیر رفت و برگشت خود را برای رسیدن به قارقا بازاری از مسیر مکه یولی (جاده مکه – یا خانقین یولی) منشعب از استانبول یولو می‌پیمودند.

کلمه قارقا در اینجا به مفهوم کلاغ نبوده، بلکه کلمه کرکی یا گیرکی واژه‌ای یونانی است که از طریق مسیحیت به زبان آرانی منتقل شده است. در شبستر و دیزج خلیل هم گاهی به‌عنوان چرچی بازار (چارسو) اشاره می‌شد. در روستا هم عنوان می‌شد چرچی گلیب (فروشنده دوره‌گرد) آمده است. شهریار هم در شعر حیدر بابا اشاره می‌کند: چرچیلرین آغ ناباتی، ساققیزی **ایندی ده وار داماغیمدا داد وئرر. در تصنیف‌ها بومی هم خوانده می‌شد: چرچی گلیب میدانا (یا خرمنه) بالام نای گولوم نای، بیر دونلوق آللام سنه .... وجود داشت. به نظر می‌رسد چرچی تغییر یافته کرکی یا گیرکی از زبان آرانی باشد.

ورزش و ورزشگاه

ورزش به معنای امروزی در گذشته تاریخی روستا چندان مشاهده نمی‌شود، به‌جز کُری‌خوانی‌های محلی برای نشان دادن قدرت جسمی زارعان یا حضور در بازی‌های محلی. از زمانی‌که ورزش‌های مدرن متداول شد، در تعداد زیادی از کوچه‌های روستا فوتبال و والیبال جایگاه خود را یافته و بعد سایر ورزش‌ها رونق گرفتند. هر محله برای جوانان خود زمین ورزشی خاکی موقت پیش‌بینی و با ساخت سالن سرپوشیده 2 هزار نفری بر رونق ورزش‌های عمومی و تیمی افزود شد و امروزه ضمن اجرای ورزش‌های تخصصی، عمومی برای بانوان و آقایان، بیشتر مسابقات شهرستان و همایش‌ها در این سالن صورت می‌گیرد.

شروع به فعالیت تیم‌های ورزشی فوتبال از سال‌های 1340 شمسی مانند تیم ساچلی، سولماز، اولدوز، آیدین، اتحاد، امید شهدا، پرسپولیس، فجر، تراکتور که بعضی از این تیم‌ها فعال و برخی منحل یا ادغام و تغییر نام داده‌اند. (دوچرخه‌سواری حرفه‌ای، کوهپیمایی، فوتسال) دیگر ورزش‌های انفرادی در بین بانوان و آقایان رایج می‌باشد.

امکانات عمومی روستا در یک نگاه: شبکه برق محلی در سال 1344، تلفن (به سال 1362)، تیم ورزشی (به سال 1348)، خانه بهداشت (1369 به سال)، شرکت تعاونی (به سال 1352 فعلا غیر فعال)، صندوق قرض‌الحسنه (به سال 1365)، ایستگاه قطار (به سال 1293)، لوله‌کشی آب (به سال 1350)، مرکز درمانی بهداشتی (به سال 1356)، سالن سر پوشیده 200 نفری ورزشی به سال 1389)، جمع‌آوری زباله (1380)، دفتر شورا و دهیاری (از سال 1380)، بازار هفتگی، کانون عترت و قرآن بانوان، پایگاه‌های بسیج، شهرک صنعتی در حال ساخت، آموزشگاه زبان انگلیسی، مهدکودک، اینترنت.



[1]. نویسنده این کتاب در صفحه‌های 308و106و107و18 با آوردن جملاتی مانند عبور اولین قطار از وایقان، دو قسمت شدن وایقان توسط راه‌آهن، تاکید بر کلمه و اغزال به‌جای نام ایستگاه راه‌آهن دیزج خلیل، میریللو جزئی از وایقان بوده یا قلعه حسنلو را نقطه نشانی قرار داده. متصور است که نویسنده با عنوان خاطره‌نویسی به هر دلیلی از حقیقت فاصله گرفته است. کاش برای تقویت این نوشته‌ها، به خاطراتی از جهانگردان که در 200 سال گذشته حداقل از وایقان یا از راه‌آهن وایقان گذر کرده‌اند، اشاره می‌کردند هرچند در خاطره‌نویسی اینگونه لغزش‌ها ممکن است و حرجی بر نویسنده نمی‌تواند باشد. ولی ثبت و تاکید بر این موضوعات در شبکه جهانی یا نشریه‌های محلی را نمی‌توان قابل اغماض دانست.

[2]. (چند نفر بدون ارائه سند و به‌طور شفاهی عنوان داشته‌اند: در محدوده حسنلو و شرف‌الدین، شاهد کوزه‌های بزرگی بودند که به احتمال محل دفن اجساد بوده که به کاووش قانونی نیاز دارد.)

[3]. جاده فعلی خلیلو، میریللو، دیزه و غیبلو در 60 سال اخیر به‌وجود آمده‌ است و قبرستان‌ها در شمال محله‌ها پیش‌بینی شده بود و تنها مسیر عرفی چاه‌های قنات‌ها بود برای تردد به روستای بنیس و نوجه ده و ... استقرار قبرستان قنبرلی در سمت جنوبی محله خود نشانه‌ای مبنی بر بررسی مبنای تاریخی سکونتی در قلعه حسنلو است.

مسیر دسته‌های حسینی در روز عاشورا نیز توسط پیشینیان بر همین اساس پیش‌بینی و کماکان به‌قوت خود باقیست (هر محله نقطه شروع دسته حسینی را در روز عاشورا از جلو مسجد شروع و بعد به چرخش مسیر اقدام می‌کند. برای جلوگیری از اختلاف نظر، حرف اول محله‌ها را بر اساس حروف الفبا تنظیم و مسیر مطرح می‌شود. قبرستان محله خلیللو-جلو مسجد و میدان-کوچه حمام – کوچه شاهلیق – کوچه چای قانا – جلوی مسجد و آرامستان میریللو – درویش یا دوروش باقال – قانلی میدان (اللاهوردی) – مسجد و میدان قره‌آغاج، مسجد قوتلار – مسجد حشرقلی – حسن شالی – مسجد و میدان دیزه – مسجد ملا مختار و گؤل باشی – سید باغی، قبرستان قنبرلی (که فعلا از مسیر فاصله دارد) – مسجد و میدان غیبلو- کوچه ملاباغی یا ملا عزیز – قبرستان سیدلو – کوچه سیدلو – سیلگاه یا کولیک – یدی مهره – گن کوچه – قبرستان خلیلو.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: , ,



مطالب مرتبط با این پست
.